اتفاقاتی که روز سهشنبه در تهران روی داد، اگرچه باعث شوک مقامات غربی شد اما موضوعی تازه برای مردم نبود؛ مردمی که 32 سال قبل رفتاری مشابه در قبال خیانتهای ایالات متحده علیه کشورمان در پیش گرفتند و لانه جاسوسی امریکا در تهران را فتح کردند. واقعیت این است که آن روزها مردمی بصیر جلوتر از تمام بازیها و مبادلات سیاسی حرکت کردند و بدون کوچکترین هماهنگی با دولت وقت و در اوج شور و شعور انقلابی اقدام به تسخیر لانه جاسوسی امریکا در تهران کردند، البته این حرکت مردم که با هدایت دانشجویان خط امام صورت گرفت، با مخالفت دولت وقت بازرگان مواجه شد و ماجرا تا جایی پیش رفت که دولت موقت در اعتراض به این ماجرا یک روز پس از تسخیر سفارت امریکا در تهران تصمیم به استعفا گرفت. اگرچه امام خمینی(ره) تنها چند ساعت پس از این اقدام در تأیید حرکت دانشجویان و مردم عنوان کردند که انقلابی بالاتر از انقلاب شکل گرفته است.
حالا گویی بخشی از تاریخ در حال تکرار شدن بود و در آستانه روز دانشجو، جمعی از دانشجویان و مردم انقلابی با همان شور و شعوری که گویی هنوز رنگ و بوی سال 57 را داشت، به سفارت انگلیس در تهران رفتند تا با تسخیر سفارت یکی از مهمترین دشمنان جمهوری اسلامی، پاسخی دیگر به اقدامات ضدبشری حکومت انگلستان بدهند؛ ماجرایی که به گفته دانشجویان نه در سال 90 بلکه باید در سالهای نخستین شکوفایی انقلاب صورت میگرفت تا دست یکی از بزرگترین خائنان به ایران در طول تاریخ، از خاک کشورمان کوتاه شود؛ خائنانی که تاریخ گواهی میدهد حجم خیانتشان بسیار بزرگتر و عمیقتر از ایالات متحده بوده است.
انگلیس دشمنی تاریخی
نگاهی به تاریخ پرفراز و نشیب روابط ایران و انگلستان نشان میدهد که این روابط نه رو به بهبودی بلکه با کارشکنیهای مداوم دولتهای مختلف بریتانیا روز به روز بدتر از قبل میشد و حکام استعمارگر پیر همیشه در حال پیشروی برای تسلط بر ایران و ایرانیان بودند. این موضوع از زمان سلسله تیموریان که روابط ایران و انگلستان شکل گرفت، آغاز شد و تا امروز نیز ادامه داشته است. انگلستان همیشه در پی تجزیه ایران بوده است، چنانکه در جنوب با حمایت از شیوخ منطقه و در کرمان و نواحی سیستان و بلوچستان با حمایت آقاخان کرمانی رهبر فرقه اسماعیلیه، قصد جداسازی این مناطق را از خاک کشور داشتند.
علاوه بر این انگلیسیها از علاقه ناصرالدین شاه به تجدید فراش و سفر به فرنگ نهایت سود را برای گسترش آمال استعماری خود بردند و توانستند امتیازات زیادی در جهت غارت ذخایر و منابع ملی و فرهنگی ایران کسب کنند، از این جمله میتوان به تأسیس بانک شاهنشاهی، تأسیس تلگراف، تأسیس خط آهن، استخراج معادن و فلزات و سنگهای گرانقیمت و آثار باستانی، کشتیرانی در کارون و استخراج انواع فرآوردههای دریایی اشاره کرد که با سرمایه ملی ایران اجرا میشد و سود آن عاید شرکتهای هند و اروپا (انگلیس) . این در حالی بود که سالها بعد نیز حکام نالایق قاجار در قراردادی خفت بار معادن نفت و دیگر فلزات در تمام نقاط ایران را به انگلیسیها واگذار کردند. آنها با نفوذ تجاری در بین قبایل منطقه جنوب، قصد تجزیه و جدا کردن این منطقه حاصلخیز و سرشار از نفت را داشتند و در این راه جنگهای زیادی در این مناطق به راه انداختند و جنایات بیشماری را مرتکب شدند که از جمله آنها جنگ محمره و تصرف خوزستان و بوشهر و خارک بود. این نفوذ انگلستان در ایران تنها مدت کوتاهی پس از قراردادهای اقتصادی، به موضوع سیاست نیز کشیده شد و انگلیسیها عملاً ادارهکننده ایران شدند و استقلال سیاسی، اقتصادی و نظامی کشور را در دست گرفتند که سرانجام آن تحمیل معاهده پاریس (1273 / 1857 م) و جدایی افغانستان از ایران بود، البته این نفوذ با روی کار آمدن سلسله پهلوی به ویژه پهلوی دوم که وابستگی بسیار نزدیکی به امریکا داشت تحتالشعاع قرار گرفت و ایران عملا صحنه یکهتازی امریکا شد، البته شاید همین موضوع نیز باعث تأخیر در برخورد انقلابی مردم با عوامل انگلیس در ایران شد.
قطع رابطه برای همراهی با صدام
با تسخیر لانه جاسوسی امریکا در ایران، انگلستان هم به خواسته امریکا، روابط خود را با ایران تا سال 67 قطع کرد و در همین حال حمایت بیسابقهایاز صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران انجام داد؛ ماجرایی که خود انگلیسیها نیز به آن اعتراف کردند. گزارش 2000 صفحهای قاضی اسکات به پارلمان انگلیس در سال 1375 مؤید این ادعاست. در این گزارش برخلاف تعهدات بینالمللی مبنی بر عدم تأمین تسلیحات طرفین درگیر، انگلیس مقادیر زیادی اسلحه غیرمتعارف به ارزش میلیاردها دلار به عراق فروخته بود.
اما پس از سال 67 و راهاندازی مجدد سفارت انگلیس در ایران، بازهم چیزی جز دشمنی عاید ایران نشد و انگلستان همچنان همان سیاستهای خصمانه گذشته خود علیه ایران را دنبال میکرد.
بقیه در ادامه مطلب
انگلیس، دشمن هستهای ایران
همزمان با تصمیم ایران برای حضور در باشگاه هستهای جهان، یکی از مهمترین موانع و سدکنندگان راه ایران در این مسیر بریتانیا بود. این کشور به همراه دو کشور دیگر اروپایی یعنی آلمان و فرانسه همواره با فعالیتهای هستهای ایران مخالفت کردهاند و با دخالتهای خود زمینه پیشرفت دانشمندان ایرانی را در این عرصه گرفتهاند. این در حالی است که ایران همواره بر صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای خود تأکید کرده اما انگلستان به عنوان یکی از اعضای دائم شورای امنیت که از حق وتو نیز برخوردار است، مدام کوشیده تا با فشار به جمهوری اسلامی ایران این روند علمی را متوقف کند. علاوه بر این، انگلیس همواره با بهانه قرار دادن موضوع هستهای اقدام به مصادره اموال جمهوری اسلامی ایران در این کشور و اعمال تحریمهای یکجانبه علیه کشورمان کرده است، البته در این میان وجود برخی افراد نالایق در دستگاههای اجرایی کشور نیز باعث گستاخی هرچه بیشتر انگلستان در موضوع هستهای شده است. مؤید این موضوع ادعاهای مقامات انگلیسی در زمان مذاکره با تیم هستهای دولت اصلاحات بود که طی آن تونی بلر که سمت نخستوزیری وقت انگلیس را به عهده داشت، در جلسهای خصوصی به صراحت گفته بود که دست ایرانیها همواره در مذاکرات هستهای خود از پیش باز است و عملاً مذاکرهکنندگان اروپایی هیچگونه نگرانی و دغدغهای از روند مذاکرات هستهای با طرف ایرانی ندارند و متنهایی که قبل از جلسات در مورد موارد مطرح شده در مذاکرات تهیه میشود، بدون کم و کاست به تأیید و تصویب طرفهای ایرانی میرسد!
انگلیس عامل تروریسم در ایران
اما انگلیس به همین دشمنیها بسنده نکرد و با زیر پا گذاشتن تمامی ادعاهایی که در خصوص صلح و مبارزه با تروریسم داشت، به اقدامات تروریستی در داخل ایران روی آورد. نمونهای از این اقدامات بمبگذاریهای سال 83 و 84 در اهواز بود که اسناد نقش انگلیس در این خصوص، در اختیار وزارت اطلاعات است. نکته جالب دراین خصوص آن است که اطلاعیههای عوامل ضدانقلاب که مسئولیت این انفجارها را بر عهده گرفتهاند، از انگلیس صادر شده که مقر اصلی فرماندهی این عوامل است. این در حالی است که انگلیسیها علاوه بر حمایت اقتصادی و معنوی از گروهکهای ضدانقلاب، به آنان آموزش میدهند تا در داخل کشور آشوبهای قومی و مذهبی به راه بیندازند.
روباه پیر و براندازی نرم
شاید بتوان به صراحت اینگونه گفت که انگلیس دخالتها و دشمنیهای خود با ایران را پس از وقایع سال 88 علنیتر کرده است. این سفارت که نقش بسیار عمدهای در سازماندهی و راهاندازی اغتشاشات پس از انتخابات داشت، طرحهای خود را برای راهاندازی انقلاب رنگی در ایران از سال 87 با تشکیل کلاسهای خبرنگاری و همچنین شناسایی NGOهای فعال در داخل ایران و آموزش آنها برای روز موعود آغاز کرد. دیپلماتهای سفارت همچنین در ایام تبلیغات انتخاباتی نیز ملاقاتهای مستمری با اعضای فعال ستادهای موسوی و کروبی داشتهاند. پس از روشن شدن آتش درگیریها در تهران، کارکنان سفارت بریتانیا در نقش رهبران آشوبهای خیابانی ظاهر شدند و اقدام به تحریک و هدایت شرکتکنندگان در این آشوبها کردند. این حضور به حدی علنی بود که تعدادی از کارکنان سفارت توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند، اگرچه بنا به دلایل نا معلوم این افراد پس از چندی آزاد و در مقابل قاضی حاضر نشدند. بر اساس گزارشهای رسمی جدای از کارکنان محلی سفارت انگلیس که در اغتشاشات حضور مستقیم داشتند، برخی کارکنان غیرمحلی نیز در صحنه آشوبها حضوری فعال داشتند. بر این اساس، گزارشها حاکی از آن است که «آلکس پنیفلد» دبیر اول سیاسی و «توماس برن» دبیر دوم سیاسی در مورخه 24/3/1388 در خیابان سنایی حین درگیری و تظاهرات حضور داشتهاند. علاوه بر این، «ساموئل مورگان» دیپلمات بخش روابط عمومی این سفارتخانه نیز در مورخه 25/3/1388 در حوالی خیابان شهید مطهری و شریعتی حین تظاهرات و دستگیری برخی معترضان حضور داشته است. علاوه بر این «توماس برن» و «پاول بلامی» معاون بخش ویزا(اخراجی از کشور) نیز در برخی از درگیریها حضور داشتهاند که اسناد این حضور در اختیار نیروهای امنیتی قرار دارد. تمامی اینها در حالی است که حسین رسام وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران که در همین ایام بازداشت شد، به صراحت پرده از نقش سفارت استعمارگر پیر در اغتشاشات برداشت.
اما هیچ کدام از این دستگیریها نتوانست از اشتیاق بریتانیا برای دخالت در امور ایران بکاهد چراکه درست یک سال بعد کارکنان سفارت، بار دیگر نقش مهمی در درگیریهای پراکنده روز 25 بهمن تهران ایفا کردند. بر اساس گزارشها افراد وابسته به لانه جاسوسی انگلیس روز 25 بهمن با حضور در صحنه درگیریها با ماشینهای پلاک سیاسی اقدام به فیلمبرداری و عکسبرداری از درون ماشینها مینمودند، همچنین ترددهای مشکوکی در نقاط حادثهخیز تهران در ساعاتی قبل از اغتشاشات داشتند.
حال شاید با نگاهی به تمامی این عوامل، این موضوع را درک کرده باشیم که حرکت مردمی تصرف لانه جاسوسی انگلیس، اقدامی بود که با تأخیر زیاد صورت گرفته است که البته اگر از حرکات احساسی صورت گرفته و تخریبها جلوگیری میشد، حلاوت دیگری داشت.